Видео на персидском языке (начальный уровень). Урок 21

من هفده سال دارم و با پدر، مادرو برادرم درلندن زندگی می کنم. از دوشنبه تا جمعه، مانندِ دانش آموزانِ دیگر به مدرسۀ انگلیسی می روم، امّا روزهایِ شنبه با برادرم به مدرسۀ ایرانیِ رستم در شمالِ لندن می روم و زبانِ فارسی می خوانم. خوشبختانه، مدرسۀ ما نزدیک است و پیاده تا آنجا می رویم، امّا هنگامِ بازگشت، مادرم با ماشین به دنبالِ ما می آید.

 

در مدرسۀ ایرانی دوستانِ زیادی دارم. صمیمی ترین دوستم نیک به همان مدرسه می آید. اسمِ اصلیِ او نیکان است. ما با هم به زبانِ فارسی حرف می زنیم. من و دوستم نیک عاشقِ موسیقی هستیم. نیک گیتارِ برقی دارد و در یک گروهِ موسیقی گیتار می نوازد. اسم گروه آنها بلک چریز (گیلاس های سیاه) است. آنها طرفدارانِ زیادی دارند. من هم آهنگ هایِ آنها را دوست دارم.

 

Дополнительный диалог №1

 

مریم: سلام نیک چطوری؟

نیک:  سلام مریم. خوبم. تو چطوری؟

مریم:  منم بد نیستم. راستی کنسرت دیشب چطور بود؟

نیک:  خیلی خوب بود. هفتۀ دیگه هم برنامه داریم. می آی؟

مریم:  چه روزی؟

نیک:  جمعه. از ساعت ۷ تا ۹.

مریم:  آره حتماً. امروز از مامانم می پرسم.

نیک:  اشکال نداره. من خودم به مامانت می گم. اصلاً با اونا بیا. برای همه تون بلیت می گیرم.

مریم:  خیلی ممنون..

 

Дополнительный диалог №2

 

  خانم راد:  بچه ها سوار شین.

 مریم:      سلام مامان.

 نیک:      سلام خانم راد.

 خانم راد:  سلام. کلاس فارسی چه طور بود؟

 نیک:      خیلی خوب بود.

 مریم:      مامان نیک هفتۀ دیگه کنسرت داره.

 خانم راد:  چه روزی؟

 نیک:       جمعه خانم راد. شما هم لطفاً بیاین. من براتون بلیت می گیرم.

 خانم راد:   نه ما مزاحم نمی شیم. امّا مریم می آد.

 نیک:        شما هم حتماً بیاین. خوشحال می شم.

 خانم راد:  خیلی خوب، باشه.

 مریم:       آخ جون.